شب است. مه غلیظ خیابانهای متروکه را پوشانده و باد سرد، صدای مرگ را در گوشها زمزمه میکند...
شما در نقش مهدی یدی از خواب بیدار میشوید. حافظهتان تکهتکه است و شهری متروکه، تاریک و ساکت اطرافتان را احاطه کرده. بیماریای مرموز از قطب شمال منشأ گرفته و مردم را به زامبیهای خونخوار تبدیل کرده است.
ابزار شما؟ فقط یک چراغقوه نیمهجان، یک کلت با چند فشنگ، و امیدی که به سختی نفس میکشد...
در دل تاریکی تنها نیستید. بازماندهای نیمهجان، با آخرین نفسهایش سرنخی از حقیقتی پنهان به شما میدهد. شاید نجات در همان جمله کوتاه نهفته باشد...
در این دنیا فقط یک قانون وجود دارد: یا شکار کن، یا شکار شو!
آیا میتوانید از این کابوس جان سالم به در ببرید؟ یا به یکی از آنها تبدیل خواهید شد؟
ثبت دیدگاه
0 دیدگاه